ماموریت فاجعه بار

به گزارش وبلاگ خطاطی، نشریه اکونومیست در گزارشی، به انتها ماموریت نظامی آمریکا در افغانستان و خروج نظامیان این کشور از افغانستان که با پشروی های نظامی قابل توجه طالبان در این کشور همراه شده پرداخته و به طور خاص به این مساله اشاره نموده که: شاید آمریکا برای حل تمامی مسائل افغانستان پا به خاک این کشور نگذاشت، با این حال، این مساله که افغانستان را اکنون در نقطه 20 سال پیش رها نموده، یک شکست فاجعه بار برای آمریکا است و حامل تبعاتِ ناگواری برای ملت افغانستان هم است.

ماموریت فاجعه بار

اکونومیست در این رابطه می نویسد: در اوایل ماه جولای امسال میلادی، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به وبلاگ خطاطیی که از وی در خصوص عقب نشینیِ قریب الوقوع نیرو های آمریکایی از افغانستان سوال می پرسیدند گفت: من می خواهم در خصوص چیز های خوب و بهتر صحبت کنم. در آن موقع این انتظار وجود داشت که در هفته های آینده، به نحو قابل توجهی نیرو های آمریکایی از افغانستان خارج شوند. چندان تعجب برانگیز نبود که بایدن در آن موقع می خواست تا بحث را عوض کند و جواب وبلاگ خطاطی را ندهد: آمریکا برای بیش از دو دهه در افغانستان جنگیده است. این کشور بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه نموده و در این دوران، هزاران نیروی آمریکایی و هنچنین ده ها هزار نفر از مردم افغانستان هم جان خود را از دست داده اند (چه نظامیان و چه غیرنظامیانِ افغان). با این حال، اکنون دولت آمریکا پایانی را بر ماجراجویی خود قرار داده و عملا هیچ دستاورد روشن و قابل توجهی هم برای قرار دادن آن در پیش چشمِ افکار عمومی، از حضور بیست ساله خود در افغانستان ندارد.

به گزارش وبلاگ خطاطی، درست است که گروه تروریستی القاعده که متهم اصلی در جریان حملات یازدهم سپتامبر به آمریکا بود، دیگر قدرت چندانی در افغانستان ندارد (اگرچه که این گروه به طور کامل از صحنه افغانستان محو نشده است). با این حال، دیگر گروه های افراط گرایِ ضدآمریکایی نظیر شاخه افغانستانِ گروه داعش، در این کشور به نحو فعالی در حال کنش ورزی و قدرت گرفتن هستند.

در شرایط کنونی، نیرو های افراط گرای طالبان هم که در زمانی به اسامه بن لادن و شبکه تروریستی تحت رهبری او، پناه داده بودند هم بار دیگر توانسته اند در افغانستان اوج بگیرند و قدرت قابل توجهی را به دست آورند. طالبان اکنون بیش از نیمی از افغانستان را در کنترل خود دارند و این تهدید وجود دارد که بتوانند بخش های قابل توجهِ دیگری را هم از خاک افغانستان به تصرف خود در آورند. دولتِ افغانستان هم که به بهای خون سربازان آمریکایی و پولِ ایالات متحده در این کشور مستقر شده، تا حد زیادی فاسد، ناکارآمد، و بعلاوه در سایه تهدیدات مداوم علیه موجودیتِ خود است.

در تئوری (رویِ کاغذ)، طالبان و دولت موردِ حمایت آمریکا در افغانستان، با یکدیگر در خصوص دستیابی به یک توافق صلح مذاکره می نمایند. توافقی که در چهارچوب آن، شورشیان اسلحه خود را به زمین می گذارند و در نظام سیاسی افغانستان مشارکت می نمایند.

در برترین سناریویِ ممکن، حمایت قاطع و محکم آمریکا از دولت افغانستان (چه از نظر مالی و چه نظامی که می تواند خود را به صورت حملات هوایی مکرر به طالبان نشان دهد)، به همراهِ اعمال فشار های گسترده بر دوستان طالبان درمنطقه نظیر پاکستان، ممکن است ختمِ به نوعی توافق تقسیم قدرت در افغانستان گردد. با این حال، حتی اگر چنین سناریویی هم محقق گردد، این یک نمایش دلگیر خواهد بود.

بدون تردید طالبان بار دیگر بر استقرار امارت اسلامی که بیش از 20 سال قبل آن را در افغانستان مستقر نموده بود، اصرار خواهد ورزید. در آن موقع، آن ها زنان را محدود به خانه ها می کردند، از رفتنِ دختران به مدرسه جلوگیری می کردند، و برای رفتار هایی نظیر گوش دادن به موسیقیِ غربی و یا آنچه آن ها پوشش نامناسب می خواندند، مجازات های سنگینی را اعمال می کردند.

با این همه، محتمل تر از هرگونه توافقی، این است که طالبان از پیروزی های میدانی خود جهت ساقط کردن دولت افغانستان با استفاده از زور، بهره ببرند. آن ها در سال های اخیر هم بخش های قابل توجهی از خاک افغانستان را در کنترل خود داشته اند.

این در حالی است که نیرو های دولتی، عمدتا محدود به شهر ها بوده اند. در شرایط کنونی هم نیرو های دولتی افغانستان به نحو قابل توجهی پُست های خود را به نفع طالبان رها می نمایند. در هفته جاری، بیش از هزار نیروی نظامی افغانستان در منطقه ها مرزی با تاجیکستان، پُست های خود را رها نموده و وارد خاک تاجیکستان شدند. راهبردِ اصلی طالبان در برهه کنونی، تضعیفِ ذره ذره دولت مرکزی افغانستان است. اهمیت این مساله مخصوصا زمانی که به این مساله توجه داشته باشیم که گذشت زمان هم کاملا به نفع آن ها است، بیش از پیش تعیین می گردد.

انتظار می رود که در روز ها و ماه های آینده، آتش جنگ داخلی در افغانستان، بیش از پیش شعله ور گردد. کشور های دیگر نظیر ایران، چین، روسیه، هند و پاکستان هم تمام کوشش خود را خواهند کرد تا خلا ایجاد شده به وسیله آمریکا را پُر نمایند. در این راستا، انتظار می رود که جنگ و خونریزی در افغانستان یعنی همان کشوری که بیش از 40 سال است که درگیر جنگ است، بیش از پیش باشد. همه این ها در چهارچوب یک تصویر و قاب کلی اتفاق می افتند: آمریکا، کشور افغانستان را که بیش از 40 میلیون نفر جمعیت دارد، با یک سرنوشتِ مخوف و وحشتناک رها نموده است. امری که درنوعِ خود یک فاجعه تمام عیار است.

همه این ها در شرایطی اتفاق می افتند که شرایط می توانست به گونه ای دیگر باشد. طی شش سال گذشته، کمتر از ده هزار سرباز آمریکایی به همراه تعداد مشابهی از همتایان خود در سازمان ناتو، ارتش افغانستان را برای حراست از ثبات افغانستان آموزش داده اند. آمریکا مدت هاست که نسبت به افغانستان بی توجهی می نماید.

مساله افغانستان که زمانی در الگوی رای دادنِ رای دهندگان آمریکایی نقش مهمی بازی می کرد، مدت هاست که به مساله ای بی اهمیت در این کشور تبدیل شده است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا هم از زمانی که وارد کاخ سفید شده، عمده تمرکز خود را بر تهدیداتِ چین و روسیه علیه آمریکا معطوف نموده است.

با این حال، در این چهارچوب هم افغانستان نقش و صندلی چندانی در دکترین نظامی و راهبردی دولت بایدن نداشته است. دولت تازه آمریکا اینگونه تحلیل می نماید که بن بست های کنونی در افغانستان، به وضوح بیانگر این نکته هستند که اساسا آمریکا نمی تواند برای آن ها راهی بیابد. با این حال، افغان هایی که با حضورِ نظامیان خارجی تا حدی امنیت داشتند، عمیقا از این شرایط بن بست گونه بهره مند می شدند و می توانستند حدِ کمی از امنیت و ثبات را تجربه نمایند.

در شرایط کنونی، مناظرات و مباحثات زیادی در جریان هستند که می خواهند به این مساله بپردازند که اساسا عقب نشنیی آمریکا از افغانستان، تا چه مقدار به اعتبار و پرستیژ آمریکا ضربه زده است؟ آمریکا با تمام قدرتِ نظامی و مالی که همیشه به آن بالیده، نه تنها نتوانست یک دولت خوب و قوی در افغانستان حاکم کند، بلکه حتی در شکست دادنِ شورشیان طالبان هم شکست سختی را متحمل شد.

اضافه بر این، دولت آمریکا در شرایط فعلی دیگر قادر نیست تا حمایت چندانی را از متحد خود یعنی دولت افغانستان انجام دهد. امری که موجبِ شوکه شدن و ناامیدی بسیاری از مقام های افغان هم شده است. این همان مساله ای است که توجه رقبای آمریکا (نظیر چین روسیه) و بعلاوه دوستان آن در اقصی نقاط دنیا را به خود جلب نموده است و در نوع خود می تواند پیامد های قابل توجهی را برای واشنگتن هم در پی داشته باشد.

باید پذیرفت که جنگ افغانستان هیچگاه در تاریخ آمریکا به ویتنامِ دوم تبدیل نخواهد شد، زیرا این کشور (افغانستان) برای آمریکا و وزارت دفاعِ آن، هیچگاه نقطه توجهِ جدی به تعداد نرفته و نمی رود. نظامیانِ آمریکایی در افغانستان به مراتب بیشتر از ویتنام حضور داشتند. با این حال، تعداد کشته های آمریکایی ها در این جنگ به مراتب کمتر از جنگ ویتنام بوده است. بدون تردید برای آمریکا اتفاقات دیگر نظیر جنگ عراق و یا بحران مالی دنیا، به مراتب از ارزش و اهمیت بیشتری تا پرداختن به مساله افغانستان برخوردار بوده اند.

در این راستا، سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی، بحث ها و مناظرات گسترده ای را با این مضمون که آیا باید در افغانستان بمانند یا خیر، برگزار نموده اند. اکنون زمانِ خروج از افغانستان فرا رسیده و بسیاری از کشور های دنیا از این اقدام آمریکا به مثابه جلوه ای از ضعف آن می نگرند. البته که ضعف آمریکا در افغانستان سال هاست که آشکار و هویدا شده است.

وقایع و چیز های ناخوشایند

خروج و عقب نشینی بی برنامه و ملاحظه آمریکا از افغانستان، حقیقتا برای مردم این کشور یک فاجعه و مصیبتِ تمام عیار است. در سال 2001، بسیاری در افغانستان امید داشتند که حضور آمریکا می تواند به جنگ داخلیِ 20 ساله کشورشان پایان دهد و آن ها را از شر وجود یک حاکمیت اقتدار گرایانه و افراطی تحت رهبری طالبان، نجات دهد.

با این حال، اکنون جان مردم افغانستان بیش از هر زمان دیگر در خطر است: تعداد تلفات غیرنظامیان افغان در سال گذشته، حدودا 30 درصد بیش تر از آمار های سال 2001 بوده است (بر اساس یافته های سازمان ملل متحد و بعلاوه نهاد های تحقیقاتی و آکادمیک). اقتصاد افغانستان هم بزرگتر از حجم اقتصاد این کشور در یک دهه قبل نیست. شاید آمریکا برای حل تمامی مسائل افغانستان، پا به خاک افغانستان نگذاشته باشد، با این حال، اینکه آمریکا، افغانستان را بار دیگر به نقطه اول خود بازگرداند، حقیقتا یک افتضاح و شکست فاجعه بار برای این کشور است.

منبع: فرارو

به "ماموریت فاجعه بار" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماموریت فاجعه بار"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید